جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم


منو که میذارین تو قبر،بزنین رو شونم و بگین:


هی ..

سخت گذشت،ولی


دیـــــــــدی گـــــــــذشـــــــت،…!!؟

بخشیدمت

امــــا......

 بعد از مرگـــم همه چیز را درباره "تــــو" با خــدا خواهم گفت !!!



سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم

 

کــ ــه دیــدم مترسکـــــ

 

بـه کــلاغ میــ ــگویــد:

 

هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن

 

فقـــط تنهــام نــذار!!


هی فلانـــــی ، من زاده ی تنهاییـــــم …
خــ ــــدا تــــو را برای “او” نگـــــه دارد …


یک روز که باران می بارد،

یک روز که چترمان دو نفره شده


یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،

یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،

آرامتر از هر چه تصورش کنی ،


آهسته میبوسمت....