جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

خُدایا...


مَن میدانَم


 تُو هـَــــم میدانــی


 کـه شُدَنـی نیست...


حَتـی اَگر مُعجِزه کُنـــی


 باز هَم...


او یِک آرِزوی ِمَحال اَست ..

اگهـ دنیآ عدآلتـــ دآشتـــ مرد همـ بکآرت دآشتـــ

تمآҐ لبآس عـَـروس ـهآے בنیـآ رآ هــم ڪـہ بیآورنــב ،

برآے مـــَטּْ چـوטּْ لبـآس عزآωـت ..

وقتــےْ عروωـت בیگـریـωـت .. (!)

جــآےِ قــول و قرآر ـهآیمــآטּْ اَمـטּ اَωــت ...

زیــر پآـهآےِ تــــــو ..

{مخآطبـــ خآص}