جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست

چندان که شد نگه به نگه آشنا، بس است

آدم هــــــ ـا... فـ ـرامـ ـوش نــ ـمـیکــــنـنـ ـد ... !!
فقـ ـط ... 
دیـــگـ ـر ســــــــــــــــــ ـاکتـــــ مـ ـی شـ ـونـــ ـد ... 
هــ ـمـیـ ـن ....! 
 

وقتی که نیستی دیوانه می شوم
تنها وبی تو در این حوالی
جای تو خالی ...
 
 
رودر روی درگاه خانه ات دوست دارم درخت شوم 
شاید روزی که پیر شدی از یک شاخه ام عصایی بسازی.
 
 
همبازی قدیم!
چشم نگذار...
آنقدر دورم که با شمردن همه اعداد هم پیدایم نمیکنی!
 
 
این روزها بی تو دلم سرد است
دلتنگم  از دنیا و دلگیرم
باور بکن بی عشق میمیرم
 
 
سالی بدون تو مردد بود 
تقویم من برفی وکولاک است 
روزهای بی تو سخت و هولناک است

شیرینم تقصیر تو نیست ...
حتما اشتباه از متصدی آرزو ها بوده 
که تو نصیب دیگری شدی