جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

به بعضیا باید گفت بیا بهت مدادو ورق بدم یکم خجالت بکشی

شما گرچه واژه محترمی ست ولی تو شدن لیاقت میخواهد !!

من... من از روزی به دنیا بی اعتماد شدم که دستم را کبریتی سوزاند که رویش نوشته بود: بی خطر.

مـیــدوم ســمــت کـلیـد بـرق

خآمـــوش می کـــنم تــمـآم چــرآغ هــآ را

پــرده هــآ را می کــشــم

دلـــم مــی خــوآهــد

در تــآریــکی

تمــآشــآیتــ کنـــم

ســآیـه صـــورت مــردآنـــه ات

 

برآیــم زیــبــآسـت

دوبـاره دیدن ِ کسی کـه

تمـام زندگیتـه

خودش یه زندگی ِ دوبـاره است !