جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

مرگ انسان زمانی ست که
نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن !

دنیا ارزش پا کوبیدن به شکمت رانداشت

    ببخش مرا مادر

چــِـهـ خــُـوبْـــ مـیـشُــدْ تـُـــو هــَمـیــــنْ رُوزآ ...

خــُـدآ مـیــُـومــَـد و بـوسـَــمْ مـیــــکـَرْدُ و

بــَعْـدْ مـیـگــُفْـــتْــ:

ایــن چــَـنـْـدْ وَقـْـــتْـ دآشْـتـَـمْ بـآهـــآتــ شـُـوخـــے مـیــــکــَـرْدَمْ...
بــِـبـیـــنـَمْ جــَنــْـبـَــشـو دآرے یـــآ نــَـهـ...

دلم آغوش میخواهد…

نه زن و نه مرد..

خدایا زمین نمیایی؟

کشتــی هایم غرق نشده ...

اما

در هیچ بندری کســــــی

به انتظار برگشتنم نیست....