جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

   وقتی خدا میخواست تورا بسازد

   چه حال خوشی داشت

   چه حوصله ای!

   این موها این چشم ها

   خودت میفهمی؟

   من همه ی این ها را دوست دارم!

 تو زیباترین تابلوی دیوار زندگی منی

        کاش داوینچی تو را می دید!

ﻣـﺎﺩﺭﺑـﺰﺭﮒ ﻣـﯽ ﮔﻔـﺖ:

ﻗﻠﺒـــﺖ ﮐﻪ ﺑــﯽ ﻧﻈـﻢ ﺯﺩ . . .

ﺍﺯ ﻫﻤﯿــﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗـــﺮﯼ . . .

ﺍﺷﮑــﺖ ﮐﻪ ﺑــﯽ ﺍﺧﺘﯿــﺎﺭ ﺭﯾﺨــﺖ . . .

ﺍﺯ ﻫﻤﯿــﺸﻪ ﺩﻟﺘﻨــﮓ ﺗـــﺮﯼ . . .

ﺷﺒــﺖ ﮐـﻪ ﺑـﺎ ﺩﺭﺩ ﮔﺬﺷـــﺖ . . .

ﻓﮑــﺮﺕ ﺍﺯ ﻫﻤﯿــﺸﻪ ﺩﺭﮔﯿـــﺮﺗـﺮ ﺳـﺖ . . .

خدایا، یه بُر به این زندگیمون بزن

 

 شاید دو تا حکم افتاد دستمون


 تا هر کس و ناکسی آسشو به رخ ما نکشه!

خیلی ها دلـمو شکستن ؛

ولی تو با همه فـــرق داری

آخـه یه ضرب المثلی هست که میگه :

کــــار را آن کرد که تمــــام کرد