جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

هیــچ چیز دلنشین تر از این نیست که:
مدام نامت را صدا بزنم...
با یک علامت سؤال"؟" و "تـــو" با حوصله جواب بدهی... جـــــان دلـــــم!؟

"تو "

چه دو حرفی وسوسه انگیزی !

از عشق است...

وگرنه من هیچ وقت این همه قانع و تسلیم نبوده ام !

چند روزیست دارم دعا می کنم

"خــــــدا" شوم !

برای تصاحب تمام تو ...

وقتی تمام راه را آمدم 

وقتی تا تو هیچ نمانده بود

چقدر دیر یادش آمد خدا 

که ما قسمت هم نبودیم!