جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم


شـایـد ســالـهـا بــعـد ..

در گـذره جــاده هــا ..

بـی تـفــاوت از کــنـاره هــم بـگـذریـم ..

و بـگویـیـم :


ایـن \" غریبه \" چـقدر شـبیـه خاطراتم بود . . . !

بعضے ها رو باید از تو رویات ب?شے بیرون و.....



بعد آروم در گوشش بگے :

آخه تو چرا واقعے نیستے لامّصبـْ. . .

از تو هیچ نمی خواهم

نه گل

نه باران

و نه حتی بهار

گاهی مرا

نیم نگاهی کافیست...!

هیـچ وقـت مـَعنــےِ این جُملــﮧ ے معلم ،

ڪـﮧ پآےِ تَختــﮧ سیــآه تــوضیـــح مـےﬤآﬤ را نَفـَهمـیـבَ Ґ !



" بـَعضـے تَغییرآت ، شیمیآیـے است "



حآلآ ، پَس از گـُذشتِ سآل هآ ،

خــפب ﬤَرک ڪـــَرﬤم مَنظــפرش رآ ؛

نـבیـבنت " خآڪِـسترم ڪـَرﬤ " !!

غم انگیز است اگر تو را نخواهد؛
مسخره است اگر نفهمی؛
احمقانه است اگر اصرار کنی.