جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

نه نمیدانی …
هیچکس نمیداند … !
پشت این چهره ی آرام در دلم چه میگذرد …!
نمیدانی …!
کسی نمیداند …..!
این آرامش ظاهر و این دل ناآرام …!
چقدر خسته ام میکند …

کلافه کرده ای مرا
چرا نگاهت از نوشته های من قشنگتر است !؟

مــــعــجــزه

مــــعــجــزه یـعنی اینـــکـه" تــــــــــــــــــــــو "در خیالــــــــت گـاهی بــه "مـن" فــکــر مـی کنی . . .


  سقفـ آسمآنـ دلمـ ترکـ برداشتهـ
قدریـ آرامـ تر قدمـ بردار
سقفـ بهـ جهنمـ
می ترسمـ پایــ تو را بخراشـد


قوی ترین "مرد" دنیا هم که باشی محتاجی !
محتاج لبخندهای عاشقانه یک " زن "....
که ببارد بروی کویر زخم هایت ،
و این تنها التیام است ...