جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

نمی دانم

دل من نازک است

یاچشمان تو تیز

هرگاه نگاه به تو می دوزم

بنددلم پاره می شود

دو چشمت چون دو فانوس است ،

 بیا روشنگر و فانوس راهم باش

که شب تاریک ومن

با مهربانی های دستت الفتی دارم ....

گاهی نیاز است

دکتر به جای یک مشت قرص

برایت فریاد تجویز کند !!!

همه می پرسند

نام این عطر گیرا چیست

که می زنم

از کجا آورده ام

من هم


به آسمان اشاره می کنم

و اسم تو را می گویم :

" بوی خوش عشق "

عشق یک مرد را

زمانی به دلت راه بده

که "دوستت دارم" را

در اوج آرامش به تو بگوید و ببوسدت

که در آن لحظه برقی از شهوت در نگاهش

نباشد

وگرنه برای یک ساعت نامت را معشوقه
نمی گذارد..........!!!!!!!!