جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

میشی چشمانت


دل سنگ را


گرگ می کند

هر کسی می تواند به زندگـــــی شما وارد شود و "بگــــــوید" چقـدر دوســـــتتان دارد.

امــّـــا این فقــط از عهده یک شخص خیلی خـــاص برمی آید که در
زندگی شما "بمــــــاند" و "ثابت کند" چقـدر دوستتان دارد!

شاخه گل سرخ


به خانه می رفت
با کیف و با کلاهی که بر هوا بود
چیزی دزدیدی؟ پدرش گفت..
دعوا کردی باز؟ مادرش پرسید..
وبرادرش کیفش را زیر و رو می کرد
در پی آن چیز که در دل پنهان کرده بود..
تنها مادر بزرگش دیده بود
شاخه گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش
و خندیده بود..

روز میلاد تو



میلاد عاشق شکوفه زمین تولد

روز میلاد تو بود

که زمین عاشق شد

و شکوفه خندید

چشم گل باز شد و

باز خورشید دمید…

 انســـــــــــــان به انـــــــــــــــدازه ای  

 

کـــــــــه   

 به مرحـــــــــــــلة انســــــــــان بودن   

نـــــــزدیک می شـــــــــود ،  

 احســـــــــــاس تنهــــــــــــــایی بیشتری  

 

مـــــــــی کنـــــــــــــد .   

 

دکتر علی شریعتی