جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم


بـــدونِ مـــن


هـــــوا ســــرده!


الان گـــرمــی نـمـیـفـهـمـی...



ایــن جــمـاعــت مـی گــفـتـنـد

اشـــک هـــایـــت را

خـــرج رفـتـنـش نـکـن!

راســت مـی گـفـتـنـد!!!

بــی مــن

تـــــــو

مُـــفــت هـــم نـمـی ارزی...!



احساس است...


مزرعه که نیست هِی شُخمش میزنی


لعنتی...!



قانــع ام!


تــو قــسمت من نه…


مالــ مَــردم بودی!


قربان دلم که مال مردم خـُـور نیست...



گاهی فرار میکنم


از فکر کردن به تو...!


مثل رد کردن آهنگی که


خیلی دوستش دارم...