جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم


خدا کنه هیچوقت

“هست” های

کسی نشه

بود” …


من به تو نگاه میکردم
و تو
به ساعت…
تو قرار داشتی و من بی قراری…


تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!

تو اما قول بده....

صدای خنده هایت را

به کسی نفروشی...!


هیــــچ کــــس نفهمیــــد

کــــه زلیخــــا مــــرد بــــود...!

مــــردانگــــی می خواهــــد،

مانــــدن پــــای عشقــــی

کــــه تــــو را "پــــس میزنــــد" ...!!!


همه گفتند :

بخشش از بزرگان است؛

من بخشیدم و هیچکس نگفت

چقدر بزرگ شدی؛همه گفتند :

بلد نبودی حقت را بگیری ...!