جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

شــبا وقـــتی که بیــداری .. خــــــدا هـــم با تو بیداره

تا وقـــــتی که نــخوابی تو .. ازت چـــــش ور نمیداره

خـــدا می‌بـــینه حالــت رو .. خدا میـــدونه حسـت رو

از اون بالا میــــــــــاد پایین .. خدا مـــی‌گیره دستت رو

خدا میــــدونه  تــــو قلبت .. چه اندازه تــــــو غم داری

خدا میـــدونه تــــــــــو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری

خدا نزدیک قلب توســـــت .. با یک آغــــــــوش وا کرده

نذار پلکاتــــو روی هم .. اگـــــه قلبت پـــــره درده

خدا رو میشه حسش کرد .. توی هر حالی که باشی

فقـــــــــط  باید تو  با یادش .. توی هر لحظه همراه شی


چه دلمان بخواهد،

چه دلمان نخواهد،

خدا یک وقت هایی دلش نمیخواهد،

ما چیزی را که دلمان میخواهد

داشته باشیم...

دم همه اونایی که تو خونه تکونی دلشون مارو دور نریختن،گرم

ما هم سعی میکنیم زیاد جا نگیریم

تلخترین حرف: دوستت دارم اما …

شیرین ترین حرف: … اما دوستت دارم

به همین راحتی جابه جایی کلمات، زندگی را دگرگون میکند!

سرسری رد شو و زندگی کن...

«دقت» تو را «دق» می دهد!