جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

سلامتی…؟؟؟!!!!

هنوز هم صدقه هایم به نیت سلامتی توست…

 

هی….؟
معشوقه ی من….

 

سلامتی…؟؟؟!!!!

گاهی فکر کردن به بعضی ها

ناخود آگاه لبخند روی  لبات میشونه

چقدر دوس دارم این لبخند های بیگاه را…

نفس ،

شاید دلیلی باشد

برای زندگی ،

اما بی شک

” تـــــو “

بهانه ی آنی

 

شاید آرام تــر می شدم

فقــط و فقـــط…

اگر می فهمیدی ،

حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی

نوشته نشده اند !!!

بی خیال است…

خیلی بی خیال…

همان کسی که…

تمام خیال من است…