جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

 

خیلی دوست دارم بدانم

فکر و خیالت را به کدامین سو روانه میکنی!!

وقتیکه من اینجا، دور از تو

با خیال تـــــــو خوشم...!

 

ـــداشـتنتـــــــــــــ

نـــخواستنتـــــــــــ 

نــــبودنـتـــــــــــــــ

همــــــه قــبـــــــول!!

فــقــطـ لحظــه هـایی کــه هسـتی

نـــگــــــاهــــــم کــــن...

همیـــــــن!!

یک نگاهت به من آموخت

که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند!....

تـلـخ و مغـ ـرور ڪـہ مـے شـوے

دلـشـورهـ هـایـم غـلـیـظ تــر مـے شود...

اما براے مــن حتـے وقتـے تـرش میکنـے

از ـهمیـشـه شیــرین ترے

وقتی خاطره های آدم زیاد می شه دیوار اتاقت پر از عکس می شه

ولی هیچ می دونستی آدم دلش واسه اونی بیشتر از همه تنگ

می شه که نمی تونه عکسشو به دیوار یزنه