جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

بیا قرار بگذاریم که . . .

هیچ وقت با هم قرار ی نداشته باشیم !

بگذار همیشه اتفاق بیافتد !
...
این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم !

منتظر ِ یک اتفاق که " تــــو " را به " مـن " برساند

منبع:http://www.ashpazonline.com/makoo/50

همین که هستی


همین که لا بلای کلماتم
نَفَس میکشی
راه میروی
در آغوشم میگیری
... ...
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست

همین که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم نشده اند
کافی‌ست برای یک عمر آرامش ؛

باش!

حتی همین قدر دور


منبع:http://www.ashpazonline.com/makoo/40

دوران کودکی

به دوران کودکیت برگرد
کودک که بودی از زندگی چه میدانستی؟
نگاهت معصوم و خندهای کودکانه ات از ته دل
بزرگترین دلخوشیهایت داشتن اسباب بازی دوستت،پوشیدن گفش بزرگترها
و حتی خوردن یک تکه کوچک شکلات
بچه که بودی حسادت،کینه و نفرت در قلب کوچکت جایی نداشت
دوست داشتنت پاک و بی ریا
بخشیدنت با رضایت
چاره ی ناراحتی ات یک لحظه گریستن
و این پایان تمام کدورتها بود
می خندیدی و در دنیای خودت غرق می شدی!
چه شد؟ بزرگ شدی...؟

یاد تو ........

هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد

آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد

تو که نزدیک تر از من به منی می دانی
دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد

هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم
از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد

دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق
بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد

ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را
غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد

منبع:http://www.ashpazonline.com/makoo/30

فکــر می کــردم در قلب تــ ـــ ـــو.....

فکــر می کــردم
در قلب تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !!
به یکبــاره جــا خــوردم …
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادیـــــ!

و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد


منبع:http://www.ashpazonline.com/helia88/30