-
[ بدون عنوان ]
1391/11/05 11:29
مـقـدس تــریـن جــای دنــیـاست اتـــاق تنــهـایی هـــایـــم وقـــتی بــا نیـّــت " تــــ♥ــــو " خــلـوتـــ می ڪنـــم.
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/05 09:47
خدایم خداییست که اگر سرش فریاد بزنم بجای اینکه با مشت به دهانم بزند با انگشتان مهربانش نوازشم می کند و میگوید: می دانم جز من کسی نداری
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/05 09:47
سخـــت تریـــن کــار دنیـــا... بی محـــلی کردن بــه کسیـــست٬ کــــه بی نهایــــت دوستـــــش داری...
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/04 22:11
هـمـیـشـه در زنــدگــی زمــان هـایـی وجـود دارد کـه باید بـیـخـیـال بــود ...باید گـــــذشــــــت باید بُــــــــریـــــــــد نــه ایــنـکـه ژســـت روشـنـفـکـرانـه بگیریم ! نـه ! امـا هـرچـه کـه مـقـاومـت کـنـیـم, بــاز هـم : بــعـــضـی چـیــز هـا را نــمـی تــوان آمـوخـت بــعــضــی حـــــرف هــا را نـمـی تـوان گــفت...
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/04 22:07
میلیونها و میلیاردها آدم توی این دنیا هستندو همهشان میتوانند بی تو زندگی کنند، آخر منِ بدبخت چرا نمیتوانم؟
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:38
تو را آرزو نخواهم کرد... هیچوقت! تو را لحظه ای خواهم پذیرفت... که خودت بیایی با دل خودت.... نه با آرزوی من..
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:36
غمگینم، چونان پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ برمیگردد، پسرش نیست.
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:34
ی کاش یکی بیاید که وقت رفتن ... نــــــــرود!
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:33
غبطه می خورم ... به " او " که بیشتر از من کنار تو نفس می کشد...!
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:15
حضورهیچکس در زندگی ما اتفاقی نیست خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما.خوش آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را!
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:05
قول داده امــــ هنگامــــ شنیدن نامتـــ بی خیال باشمــــ ! از اینــــ قول در گذر ! چرا که با شنیدن نامتــــ صبر ایوبـــــ را کمــــ دارمــــ برای فریاد نزدنــــــ !
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:04
. شایَد سالها بعد .. دَر گذر ِ جادِه ها .. بی تـفــاوت از کنار ِ هم بگذریم .. و بِگویـیـم .. ایـن "غریبه"! چقدر شـبیـه ِ خاطراتم بود ..
-
[ بدون عنوان ]
1391/11/03 22:02
در صدا کردنِ نام تو یک «کجایی؟!» پنهان است..... یک «کاش میبودی»! یک «کاش باشی»! یک «کاش نمیرفتی»! من نام ِ تو را حذف به قرینهی ِ این همه دلتنگی و پرسش صدا میزنم.....
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:53
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست. یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست. قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست. مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست. و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:38
◄ ایـטּ روزهـایـم بــ تـظـاهر مـے گـذرد ◄ تـظـاهـر بــ بـے تـفـاوتـے ◄ بــ بـے خـیــالـے ◄ بــ شــادے ◄ بــ ایـنـکـہ مـہــم نـیـستــــ ◄ امـا (!) ◄ چـ سخـتــ مـے کـاهـد از " جـانــــم " ایـــטּ نـمـایـش . . .
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:16
شاه من باش... می خواهم رخ در رخ مات نگاه تو شوم
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:14
بغض هایم را به آسمان سپرده ام خدا به خیر کند باران امشب را...
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:12
من میخواهم باور کنم که تو یک آدم هرزه و کثیف هستی! تو میخواهی باور کنی که من همان نیمهی گمشدهی تو هستم! نه تو هرزه و کثیفی و نه من نیمهی گمشدهی تو فقـــط من و تو ربطی به هم نداریم همین!
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:03
عَجـ ـایِـ ــبِ عِشـ ـق هَمـ ــین اَسـ ـت تنـ ـها هَمـ ـان آغـ ــوش آرامَـ ــت می کـُـ ـنَد کِــ ـه دِلَـ ـــت را بـِـ ـه دَرد مـ ـی آوَرَد !
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:01
مرگ مرگ انسان زمانی است که : نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد ... و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن ...
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/30 00:00
حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است دلی که باید میدادی و ندادی..
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/29 23:59
بعضی ها رو از یه جایی به بعد دیگه نمیتونی بذاریشون کنار، شده نفس ات... مگر اینکه ... قید زندگیت رو بزنی ..
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/29 23:58
نگاه باید تـــــو را همیشه بــــه دقت نگاه کرد یعنی نه سرسری، سر فرصت نگاه کرد خاتون! بگو که حضرت خالق خودش تو را وقتــــی کـــــه آفرید چـــه مدت نگاه کرد هر دو مخدرند کـــه بیچاره می کنند باید به چشم هات به ندرت نگاه کرد هر کس نظاره کرد تو را دلسپرده شد فرقــی نمی کند به چه نیت نگاه کرد عارف اگر برای تقرب به ذات حق...
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/29 23:57
گاهی فقط دلت می خواد یکی غیر از خانوادت، نگرانت بشه ... همین .
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/29 13:34
خوابم نمی برد به همه چیز فکر کرده ام حتی تو و می دانم که خوابی و قبل از بسته شدن چشم هایت به همه چیز فکر کرده ای جز من ...
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/27 22:52
خداوند وقتی حاجات را به تاخیر می اندازد دارد چیزی بهتروبزرگتر به تو میدهد.منتها تو حواست به خواسته خودت است و آن را نمی بینی. دعابکن ولی اگر اجابت نشد باخدا دعوانکن،میانه ات با او بهم نخورد چون تو جاهلی و او عالم و خبیر. وقتی به خدا بگویی خدایا من غیرازتو کسی را ندارم خدا غیورست وخواسته ات را اجابت میکند.اگرمیخواهید...
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/27 22:37
آهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای رقیب؛ یادت باشد... کم حوصله ست... ظاهرش جدیست... اما دلی دارد که مهربانی اش به وسعت یک اقیانوس است، بد قول نیست... اما گرفتار است با او راه بیا... خسته که باشد... تنهایش بگذار... توو دار است... اما صبر کن خودش بعد حرفهایش را میگوید، مبادا...
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/27 22:36
چـﮧ بی تــفاوتـــــ زنــدگــﮯ میـڪنند آدمـــهــا بــﮯآنڪــﮧ بدانــند در گـــوشـﮧ ای از دنـیــا تــــمامـــ دنـیـــای ڪـــسـﮯ شده انــد!
-
پس دعاکن
1391/10/27 22:35
سنگینی باری که خدا بر دوش ما میگذارد آنقدر نیست که کمرمان را خرد کند.به قدری است که ما را برای دعا به زانو در آورد
-
[ بدون عنوان ]
1391/10/27 22:33
گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها ناخودآگاه لبخندی روی لبانمان می نشانند.چقدر زیباست این لبخندهای بیگاه وچه دوست داشتنی اند این بعضی ها.