-
[ بدون عنوان ]
1392/05/27 00:07
چـقد ســرد اَستـ .. تو نیستـے و مَنـ میخوآهـمتـ ـ !
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/27 00:05
این روزها چقدر هوای تو می کنم حتی غروب گریه برای تو می کنم گاهی کنار پنجره ام می نشینم و چشمی میان کوچه رهای تو می کنم
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/27 00:01
شبی از شبها.... شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند ! استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟ شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/27 00:00
دلم وگره زدم به پنجرت دارم میام............ خدا کنه تا من بیام این گره ها رو واکنی....... امام علی ابن موسی الرضا ع: ((هرگاه برای شما پیش امد سختی روی داد از ما کمک و یاری بجویید .
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 23:59
خــــدای حـــنان من، ممنون که گذشتـی ، از هــــــــــر آنچه که بین من و تـــــــــــــــو گذشت...................
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 23:58
من همانم که ............. می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60)
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 23:57
خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد . . .
-
بدون شرح
1392/05/26 23:55
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 23:54
باید خیانت کنی.........!! .......... تا دیوونه ات باشن...!! باید دروغ بگی...............!!........تا همیشه تو فکرت باشن...!! باید هی رنگ عوض کنی......!!..............تا دوسِت داشته باشن...!!!! اگه ساده ای ...!!...اگه باوفایی...!!.... اگه یک رنگی...!!.........همیشه تنهایی
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 23:54
تو را چه به فرهاد؟ یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی. تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار… من باورت می کنم ...
-
بدترین حس دنیا...
1392/05/26 23:53
بدترین حس دنیا اینه که بدونی کسی که دوسش داری همون اندازه یکـــــــــــــــــی دیگه رو دوست داره !
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:55
شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر در کنج خانه ی سالمندان . .
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:51
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ و ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .... ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ آدم ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦعشق ﺑﻪ ﺁﻥ عشق ﭘﺮﯾﺪﻥ ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . . زبان بسته ها باورشان شده عاشق پیشه بهشان می گویند ... وبه عشقشان می گویند : "این نیز بگذرد" مسئله فقط گذشتن نیست .پای فیل هم از روی مورچه می گذرد اما..بیچاره مورچه ....
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:50
به پشت سرم نگاه می کنم شاید هنوز کسی مرا دوست داشته باشد اما افسوس همۀ آدمهای این دوره زمانه کاسه ی آب به دست و منتظر رفتن من هستند...... خوبیهای مرا به رفتن من ترجیح می دهند ... این است آدمهای با محبت
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:49
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند … سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند … اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید … اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید ، آن را زیبا هم خواهید یافت … زیرا ” حس زیبا دیدن ” همان عشق است … !
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:49
چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان برای کسی که در دوری ما شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:48
بعضی وقت هاهست که : که توی لیستِ تلفنت خیلی شماره داری اما ازبین اون ها فقط یکی ، فقط یکی از شماره ها سوسو می زنه، مثل سوسو زدن ستاره ها... هروقت گوشیت به صدا درمیاد ،فقط دلت برای یکی از اون ها می لرزه .... همه شماره هایک طرف ، اون شماره هم یک طرف ... چرااون تماس نمی گیره، باید از کارهای خودت سوال کنی ؟
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:47
در مقابل بی مهری های روزگار ، روزه ی سکوت گرفته ام ... خدایا فقط یک سوال ؟ فرو دادن اینهمه بغض، روزه ام را باطل نمیکند ؟
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:46
בلتنگتـــ ڪـﮧ مے شوم ... פֿوבم را בر آینـﮧ مے بینم و בر چشمـانـم تــو را تماشا مے ڪنم .... ڪی مے شود از آب و آینـﮧ ها برخیزے ... و پیش בست هاے פֿـالیـم بنشیــنے ...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:44
مــی گــویــنــد : " خــوش بــه حــالــت ! از وقــتــی کــه رفــتــه حــتــی خـــم بــه ابــرو نــیــاوردی ! " نــمــی دانــنــد بــعــضــی دردهــآ کــــــمــــر خــم مــی کــنــنــد، نــه ابـــرو ....
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/26 16:43
جایی در دلم برای کینه و نفرین نگذاشتم... به دلم گفته ام: با تمام شکستگی ات فراموش نکن این را که... "روزی شادیش آرزویت بود"...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/20 23:12
آهسته فتح کرده ای با چشمهایت هرچه داشته ام را ! حالا تمام جهان من مستعمره ی توست . . .
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/18 21:27
...دل... این کلمه بی نقطه... گاهی تنگ میشود... تا حد یک نقطه...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/18 21:18
این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو ، از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند . . .
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/18 21:17
دلم بهانه ات را می گیرد ... چقدر امروز حس می کنم نبودنت را ... صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم : " جانم؟ .... مرا صدا کردی ؟! "
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/18 21:04
هرکسی رو می تونستم دوست داشته باشم! اگر دوست داشتن رو از تو شروع نمی کردم …
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/18 21:01
خُــــــــــــــدایا! بَحث نکنـــــ مَنــــــ از تو تنهاترمـــــــ....
-
حالـــــــا
1392/05/18 21:00
حالـــــــا حرفـــــــهایمان بمـــــــاند برای بعد؛ . دلخوری هـــــــامـــــــان، . دلـــــــتنگی هـــــــامـــــــان، . و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن فقط بگو . . . . . . . . با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد؟ کــــــه با مـن نمی گذشت
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/18 14:46
چادر مشکی تو برایت امنیت می آورد خیالت راحت، گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/16 14:52
برای گفتن دوستت دارم نیازی به فریاد نیست گاهی سکوت از هر فریادی بلندتر است...!