خوش به حال آن مرد که در زندگیش تو راه بروی خوش به حال مردی که براش تو شیرین زبانی کنی خوش به حال مردی که دست های قشنگ تو دگمههای پیرهنش را باز کند ببندد تا لب هات به نجوایی بخندد خوش به حال من...
آدم هـا می آینـد….
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد …
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود
کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری ،
در حالـی کـه زنــده ای