جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

بـ ـودن و نبـ ـودنت هـ ـم

خوب است!

اینهـ ـا اگـ ــر نبـ ـاش ــد

کِـ ـی از نبـ ـودنت بمیــ ـــرم

و ...

کجـ ـا بـ ـرای بـ ـاز دوبـ ـاره بـ ـودنت

پـ ـر پـ ـر بـ ـزنـ ـم؟!

بـ ـگـ ــ ــذار زنـ ـدگیـ ـم

همیـ ـن قــ ــدر غیــ ــرعـ ـادی بـ ـاشد

مـ ـن همـ ـه ایـ ـن هـ ـا را دوست دارم






 بـگـذار زنــدگیـم غیـرعـادی باشـد ..

نه صدایش را نازک می کرد... و نه دستانش را "آردی"...
از کجا باید به "گرگ" بودنش شک میکردم؟!!

غمگینــم...

مثه عکسـی در اعلامیــــه ی ترحیـــــم !

کـــه "لـــبخنــدش" ..

دیگــران را "مـی گــریـانـد" ...!

گرگ هم که باشی

عاشق بره ای خواهی شد

که تو را به علف خوردن وا می دارد

و رسالت عشق این است

شدنِ آنچه نیستی !

اگه خدا بودم.........

*من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...*
* یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم *
* ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...*
*و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!*