جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

چون جاده به زخم رفتن آراست مرا

یک سینه تپش ، نفس نفس کاست مرا


این بود تمام ماجرای من و او

می خواستمش ولی نمی خواست مرا

چه شغل عجیبی !

شروع هفته تو را می بینم

باقی هفته

به خاموش کردن خودم در اتاقم مشغولم .

جا گذاشتی...! رد خاطراتت را جا گذاشتی...مال ناراضی از گلوی ما پایین نمی رود... بیا برش دار...!

منبع

آرزوی من مـــاندن اوستــــ ...



امـــا...........



اما خدایــــــا اگر آرزوی او رفتــــن من است ؛



آرزوی او را بـــرآورده کـــــــن !!



مــــــن دیگر آرزوییـــــــ ندارم...

خیلی سخته تمام دنیات کسی باشه


که فقط براش یه سرگرمی گذرا هستی


و درست وقتی باورش کردی
.
.
.
تازه بفهمی که فقط اومده تا خستگی رابطه های گذشته رو

پیش تو در کنه...