جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

کسانی هستند
که آرزوی دوستی من و تو را دارند
آرزوی اینکه کسی را داشته باشند
برای نشستن در کنارش
برای گوش دادن قصه هایش..."کامبریا"

افلاطون میگه : اگه نتونی کسی رو فراموش کنی , بدون هرگز از یادش نرفتی ....
تقدیم به تو که فراموش کردنت مثل ندیدنت دشواره

باچه فریادی بگویم قلب من درگیرتوست

نخستین متهم تاریخ کسی است که نداند قلب چه کسی برایش می تپد‏*‏‏_‏‏*‏

درمانده ای به ظلمت اندیشه های تلخ
خواب از تو در گریز و تو از خواب در گریز
یاد منت نشسته برابر - پریده رنگ -
با خویشتن - به خلوت دل - می کنی ستیز