جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

آهای آدمـــــــــــــا...!!!

روی کفنم بنویسید:

موریانه ها کامــــــــتان تلــــــخ بــــــــاشد...

این تــــن که میخورید،

پٌــــــــراز حســـــــــرتــــــهای شیرین بــــــود...


ساده ، اما براى خودم …
 راستش را بخواهى …
 دیگر منتظر آمدن “تو” نیستم …
 منتظر “رفتن” خودم هستم …
 قلبم پیرزنى هفتادساله است ..!
 زانوهایش درد میکند …

دلت که گرفته باشد …
 شادترین آهنگها روضه خوانی میکنند …
 شلوغ ترین مکانها ، تنهاییت را به رخت میکشند …
 و شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست …
 دلت که گرفته باشد ، نغض میشود همه قانونها...

همه دل می بندند ، تو از من چشم...!!

 دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد
 که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم ، خیـره می ماند :(((