آهای آدمـــــــــــــا...!!!
روی کفنم بنویسید:
موریانه ها کامــــــــتان تلــــــخ بــــــــاشد...
این تــــن که میخورید،
پٌــــــــراز حســـــــــرتــــــهای شیرین بــــــود...
ساده ، اما براى خودم …
راستش را بخواهى …
دیگر منتظر آمدن “تو” نیستم …
منتظر “رفتن” خودم هستم …
قلبم پیرزنى هفتادساله است ..!
زانوهایش درد میکند …
دلت که گرفته باشد …
شادترین آهنگها روضه خوانی میکنند …
شلوغ ترین مکانها ، تنهاییت را به رخت میکشند …
و شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست …
دلت که گرفته باشد ، نغض میشود همه قانونها...
دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد
که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم ، خیـره می ماند :(((