جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

دیر فهمیدم ..

خیلی دیر ...

" عزیزم " ...

" گلم
"

"عشقم "....

تکیه کلامش بود!

گاهــی وقتا

   گاهی وقتا توی رابطه ها نیازی نیست طرفت بهت بگه : بـــــــــــــرو !


  همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره ..

  همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی..

  همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه...

  همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه

  و همین که حضور دیگران توی زندگیش پر رنگ تر از بودن تو باشه ..

  هزار بار سنگین تر از کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه!!!


  پس برو قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی...!!!

او تو را فراموش کرد

به چه می اندیشی هنوز ؟

انتظار سخت است

   فراموش کردن هم  ...... 
 
اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است

تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه ...


تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمیذاره...



تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی ...


تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه نفر میفتی...



تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال...


تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی...



تویی که حتی توی دنیای مجازی هم خودتو گم کردی...



تویی که نمیدونی چه ریختی خودتو خالی کن...


به ســـــلامتی تـــــو...