جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

می دونم که اونقدر خوب نیستم که برات آرزو باشم…

حتی اگر خون هم گریه کنی

حتی اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه ست

"آخی"

خدایا

حواست هست

صدای هق هق گریه ام از گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیکتری؟

از اولش هم با ما حال نمیکردی

سیب بهونه بود

حتی خدا

حتی خدا نیز دوست دارد که بشناسندش

نمیخواهد مجهول بماند

مجهول ماندن است که احساس تنهایی را پدید می آورد

و درد بیگانگی و غربت را

"دکتر شریعتی"

غربتـــ

غربتـــ را نباید در شهــــــــــ ـر غریبــ

یا در گم شدن لحظــــــــ ـه های آشنـــ ـا جستــ !!

هرگــــــاه عزیزتــ

نگاهش را به دیـــــگری تعارفــ کرد

تو غریبی !!

سخــــ ـتـــ استــ ... !!!


سخــــ ـتـــ استــ ... !!!

میــــــــ ـدانی؟؟

اینهمه دل در دنیـــــ ـا هستــ

که هیچـــــــکدام

برایــــ ـم تنگ نمیـــــــــشود !!