-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:20
جای بعضیا تو کتاب جغرافیا خالیه به عنوان پست ترین نقطه دنیا
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:17
تنهایی یعنی بری لباس بخری اما از مغازه دار بپرسی بهم میاد!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:13
بـه آن سـیـنــه پـهــن مــردانـه اتـــــــ نـیــاز دارم ! بـه دسـتـــــ هــایــت حـتــی نـمــی دانـی چـه لــذتــی دارد … وقـتــی ” تـ ــ. ـو ” از خـیــابــان ردم مـی کـنــی !!!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:04
یهــ زمان هایــﮯ میرســﮧ کــﮧ واحــد سنجش دلتنگــﮯ ، “نگاه بــﮧ موبایــل بر ثانیــﮧ” میشــﮧ …
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:04
لــــــــحظــﮧ هاﮮ ســــکوتــזּ؛ پـــــر هیاهــــــــــو تریــטּ دقــــایق زندگیـזּ هستنـــد مــــــملو از آنــــــچـــﮧ مــــﮯ خواهــזּ بــــــــگویـזּ و نـــمــﮯ گـــــویـזּ...
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:03
یه وقتایی… یکی از تو خوشش میاد اما تو نه! یه وقتایی… هم، تو از یکی خوشِت میاد اما اون نه!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:02
جای خالی ات... ؛ مثل کفش سیندرلا اندازه هیچ یک از مردم شهر نشد... حتی به زور...!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 01:00
لعنت به اون لحظه که برای پنهان کردن بغضت قهقه میزنی ولی میون خنده این اشک لعنتی سرازیر میشه. لعنت به اون لحظه
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 00:59
همیشه نگاهی را باور کن که وقتی از آن دور شدی در انتظارت بماند!!!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 00:59
تنهایی ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ... ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ.....!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 00:46
دلم میخواهد آنشرلی باشم..تصور کنم..با خیالاتم زندگی کنم...با خیال بودن تو.. حالا که نیستی میخواهم تصور کنم هستی..همین نزدیک ها..کنار من..! میخواهم همانند آنه با خود بگویم اشکالی ندارد..تصور میکنم..!!!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 00:40
ﺭﻭﯼ ﻣـﺮﺯ ﺑﺎﺭﯾﮑــﯽ ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ … ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟــﻢ ﻧﻪ ﺑﻮﺩﻧــــــــــﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧــــــﺖ ﺭﺍ
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/10 00:37
ﺭﻭﯼ ﻣـﺮﺯ ﺑﺎﺭﯾﮑــﯽ ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ … ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟــﻢ ﻧﻪ ﺑﻮﺩﻧــــــــــﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧــــــﺖ ﺭﺍ
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:59
آهای آدما توجه: جــــــــوابِ دوست دارم مرســـــی نیست...
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:40
لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:39
خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:39
با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:39
تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحما نی و… . کار محبت همین است.
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:38
گر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:38
موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم....
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/05 00:37
زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 16:33
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که : خود نیازمند محبت بودند ، ولی باز هم محبت می کردند..
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 16:28
تمام اصل های حقوق بشر را خواندم و جای یک اصل را خالی یافتم و اصل دیگری را به آن افزودم عزیز من اصل سی و یکم : هرانسانی حق دارد هر کسی را که خودش می خواهد دوست داشته باشد . پابلو نرودا
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 16:20
خدایــــــــا دردها از آن بالا کوچک دیده می شوند ... بیا مسائل را رو در رو حل کنیم ...!
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 16:19
صفحه ی آخرشناسنامه مهم نیست گاهی ... باید در آیینه نگاه کنی ببینی هنوز زنده ای . . .
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 15:59
با من مدارا کن بعدها ... دلت برایم تنگ خواهد شد !
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 15:33
گفــتی خـودت را جـای مـن بگـذار ... گـذاشـتم ... می بیـــنی ... امّـــا نــرفتــه ام
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 15:23
چه پـــــر جـــــرأت و مغـــرور مـی شــود در بـرابــرت .... کســـی که مـــی فهمــــــد از تـــــــه دل دوسـتــــش داری .... !
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 15:05
انگار " خــــــدا" در " صـدایــت" " کـدئـیــن" تزریق کرده ،
-
[ بدون عنوان ]
1392/11/01 15:04
{رَفـتـے}؟ بــ ﮧ בر ڪ ... وعـــבه ے مــا آن روزی بـاشـב ڪـ ﮧ بـــراے {گــرمــے} בسـتـانـــــــــــــم ... { بـوســــــــــ ﮧ } هـایــم وَ {آغــــــــــوشَــم} مِــثـــل {سَـگــــ} ! {لـَـ ﮧ لـَـ ﮧ } بــزنــے ..!