جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

 دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد
 که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم ، خیـره می ماند :(((

سخت است...

درک کردن دختری که غم هایش را خودش میداند ودلش...

کـه هـمـه تـنـهـا لـبـخـنـدش را مـیـبـیـنـنـد ...

که حسرت شاد بودنش را میخورند...

به خاطر خنده هایش...

وهیچکس ، جز همان دختر...!

نمیداند چقدر تنهاست...

که چقدر می ترسد... از باختن ...

از اعتماد بی حاصلش...



بعد از رفتنش جواب همه ی 


"دوستت دارم" ها


مرسی شد


حس میکنم دنیا "خالی"  شده


خدایا ؟؟؟؟ مگه


" او "


چند نفر بود؟ !!!!!!!!!!!!!!!

چرا دیوونگی نسبت ب حساب نمیاد؟؟؟

مثلن ازم بپرسن ببخشید شما چ نسبتی با ایشون داری؟

منم بگم من دیوونشم....خیلی خوشبختم

خیلی وقته ب دلم میگم


اون یوسفی ک برگشت ب کنعان استثنا بود بخدا...


تو غمت رو بخور..