جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم


از زیر سنگ هم شده پیدایم کن...

مدت هاست که تنهایی های مرا...

دست های جستجو گری لمس نکرده اند...

این بار نمی خواهم پرواز را به خاطر بسپارم

من

برای اوج گرفتن فقط 

هم پرواز خود را می خواهم.

ویرانه ای میشوم…


ویرانه ای میشوم…

هنگامی که نادیده میگیری،

نگاه های التماسم را.

منبع:نغمه سرا

تو چه دانی


تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من …

چه جنونی …

چه نیازی …

چه غمی است …

یا نگاه تو ،که پر از عصمت راز …

بر من افتد چه عذاب و ستمی است …

دردم این نیست …

ولی …

دردم این است که من بی تو دگر …

از جهان دورم و بی خویشتنم …

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم …


 منبع:نغمه سرا