جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

سخت است...

درک کردن دختری که غم هایش را خودش میداند ودلش...

کـه هـمـه تـنـهـا لـبـخـنـدش را مـیـبـیـنـنـد ...

که حسرت شاد بودنش را میخورند...

به خاطر خنده هایش...

وهیچکس ، جز همان دختر...!

نمیداند چقدر تنهاست...

که چقدر می ترسد... از باختن ...

از اعتماد بی حاصلش...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد