جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

به پدرت گفتم توشه ای برایت فراهم کند / کمی مسکن و یک نظربند و پارچه ای سبز هم از قبل حاضر بود
خودم هم امروز برایت کفش نویی خریدم / به این دنیا که بیایی راه سختی در پیش داری!

-------------------------------------------

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد