جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

چه ​طعمی دارد​


دویدن ​میان گندم زار​

وقتی

برای ​دلخوشی هم که شده​


خیال ​کنم​


تـــــــــو ​


برای لمس خرمن موهای من​


حاضری ​هزار هکتار​


خوشه ی گندم را​


به ​دنبال من بدوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد