جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

کــــــاش گاهی خدا

از پشتـــ ابرها می آمد

گوشمـــ را محکم میگرفتـــ و داد میزد:

انقدر غر نزن! همینه که هستـــ ...

بعــد یه چشمکــ میزد و تو گوشم میگفتـــ:

همهـ چی درست میشه.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد