جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

اما برای خ و د م :
راستش را بخواهی دیگر منتظر آمدن =>تو‏<‏‏= نیستم‏!‏
منتظر رفتن‏ =‏‏>خودم‏<‏‏= هستم‏!‏
قلبم پیرزنی هفتاد سالست,,,
زانوهایش د‏...ر...‏د می کند‏!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد