جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

آتش زدن به یک “سرنوشت
کبریت نمی خواهد که !!
پـــا” می خواهد
که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر
و
بـــــــــروی .. !!

یک دانه ز تسبیح نماز سحرت را

یک بار به نام من محتاج بینداز

خــــدایـــــا ؛



هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن




کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه : 




عشقــــــم

دلـتـنـگی یـعـنـی
کنار کسی که دوستش داری باشی
امـا بـدونــی کـه رفـتـنـیـه . . .

هیچ فردی سـرش شلوغ نیـســت !
 

همه چیز بـستگی به "الــویــــت هایش" دارد ،


شاید در اولویت اولش نیستی که با بهانه مشغولیت های زندگی
 
 
  بهت قولی برای زمان دیگری می دهد . . .