حواست هست یک تابستان دیگر هم گذشت و هیچ معجزهایی نشد؟ حالا باید دوباره
دلخوش کنیم به آمدن ِ پاییز، یک پاییز ِ خوشرنگ، آبی باشد، لاجوردی
باشد، بنفش ِ یاسی باشد حتا، یک پاییز ِ زرین با کلی خاطرهی خوب! مهر و
آبان و آذرش تو را یاد ِ هیچ خاطرهی خیسی نیندازد، که دل کندنش آسانتر از
دل ِ بستنش باشد، پاییزی که دربند و درکهاش باران خورده باشد آفتابی
نباشد، یک پاییز ِ دوست داشتنی که فقط مال ِ من و تو باشد! مال ِ ما
آدمهای پاییزی، میمانیم به اُمید ِ پاییزی که نه از فاصله خبری باشد نه
از درد نه از زخم نه از جنگ نه از فقر، به اُمید پاییزی که وقتی به آخر
رسید جوجهایی از جوجههایمان کم نشده باشد!