خدایا سپردمش به خودت
محافظش باش
وقتی عاشقش شدم که دیدم
هیچوقت دلمو نشکست
هیچوقت بهم نه نگفت
همیشه در جواب بچه بازیهام
خندید و گفت: عاشق همین کاراتم...
اگر قرار بود روزی او را نبینـــــم ......
چرا خدا خواست که دوســـتش داشته باشم ؟
مانند هیزم های شومینه
می سوزم و پایان ندارم.....
درد یعنی این......!!!!