جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

دنیای من

میخواستم بزرگ بشم





درس بخونم مهندس بشم





خاکمو آباد کنم





زن بگیرم





مادر و پدرمو ببرم کربلا





دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم





خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم





خوب نشد





باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم





رفتم که





دروغ نباشه





احترام کم نشه





همدیگرو درک کنیم





ریا از بین بره





دیگه توهین نباشه





محتاج کسی نباشیم





الان اوضاع چطوره...





همه چیز درست شده؟؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد