جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

1 تا حالا شده....

 

تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی… ؟!

 

لبخند بزنی…

 

بی تفاوت باشی…؟

 

شده دلتنگی بپیچد به دلت،راه نفست راببندد،خفه ات کند…

 

هی دستت برود سمت گوشی…

 

برش داری…

 

نگاهش کنی… 

 

پرتش کنی…..

 

برش داری…

 

نگاهش کنی… 

 

پرتش کنی…؟

 

شده یک آهنگ برایت شود روحِ یک لحظه…

 

بشود خاطره…

 

و هر چه تکرار شود دیوانه ترت کند…؟

 

شده بروی همان خیابانی که با او رفته ای…

 

چند متر جا را هی بالا و پایین کنی… 

 

اشک بریزی و…

 

لذت ببری…

 

همانقدر که آن روز لذت بردی…؟

 

شده قسم بخوری دیگر کاری به کارش نداری…

 

اما یکهو در یک لحظه گوشی موبایل را برداری،پیغامی تایپ کنی…

 

انگشتت برود سمت کلمه send…

 

منطقت بمیرد، قلبت تند تند بزند و…send کنی…؟

 

شده تمام روز را در انتظار یک جواب،بیقرار باشی… 

 

نرسد این جواب… 

 

آخر گوشی را برداری واینطور بنویسی:"اشکالی نداره، اگه نمیخوای جواب بدی،نده… 

 

فقط میخواستم بدونم خوبی؟همین…

 

مواظب خودت باش "شده باز جوابی نیاید…؟

 

باز بشکنی…

 

هزار بار دیگر هم بشکنی اما باز با دست و دلِ شکسته،دوستش داشته باشی…؟ 

 

شده این همه عاشق باشی…؟!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد