جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم


حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی
با عشق هر کجا بروی حیّ و حاضری
دربند این خیال نمانی که نیستی
تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دل گرفته بخوانی که نیستی
من بی تو در غریب‌ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟


غلام‌رضا طریقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد