جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

آرزو می کردم تو را

در روزگاری دیگر می دیدم

در روزگاری که گنجشکان حاکم بودند

...

آرزو می کردم

که تو از آن من بودی

در روزگاری که بر گل ستم نبود

...

اما افسوس

دیر رسیده ایم

ما گل عشق را می کاویم

در روزگاری که عشق را نمی شناسد!

 

شاعر: نزار قبانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد