جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

گاهی بــه خـــاطـرش
مـــانـدن را تـحـمــل کن
رفتن از دست "همـــه" برمی آید ...
تو بمان، وابسته اش کن به آغوشــــت ، به بوســـه هایت ، به مـــزه لبانت ...
نمک گیرت که شد ، دیگر ترک کردن بی معنیست .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد