جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

اعتبـــار آבمـــ هـا بــﮧ حضورشــاטּ نیستــــ

بـــﮧ בلهـُـرهـ ایـستـــ کــﮧ בر نبـــوבنشـــاטּ ایجـــاב مے شَوב

همیشه سخت ترین جای ِ کار اینه که ، تظاهر کنی هیچی نشده..

مرا نگاه کن !

جرأت داشته باش !

این بار خیره شو ...

خیره شو تا با چشمانم هلاکت کنم !

برای گفتن دوستت دارم نیازی به فریاد نیست

گاهی سکوت

از هر فریادی بلندتر است...!


عـــــآشِـق رـآ ڪــﮧ بَـــرعَــڪــس ڪـــنـے ...
مـے شَـפּב قـشــــآع ...
בهـــפֿـــבآ رـآ مـے شِــنــآسـے ؟؟!!

لُــغَـتــــ نـآمِـــﮧ اَش رـآ ڪـﮧ بــآز ڪــرבҐ نِــפּشـتـــﮧ بـــפּב :

قـشـــآع : בرבے ڪــ ـﮧ ـآבҐ رـآ اَز בرمــــآن مـایــפּس مـے ڪـنَــב
...!!