جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

قبل از .تو. ، هر توئی ، فقط تو به حساب می آمد

من بودم و تنهایی  خود

در جستجوی .تو. بودم درونِ هر توئی

نبودی ، نبودند ..... هنوز هیچکس .تو. نبود

.....

از بودنی بعیــــــــــــــــــد آمدی تا مرز  حال

بعد از .تو. ، .من. شکل گرفت

خطوط ِ .من. معنا شد

.....

نمی شود که .تو. نباشی

.تو. ، تنها دلیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد