جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

هر روز میروم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من
اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات میشدم ای نازنین من
این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو ز خاک
یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت
سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه میکشم
هر روز می روم به مسیری که دیدمت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد