جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

دلـتنگی‌هایـم را زیـر دوش حمّــام مے‌بَـرم،

 بُـغـضـم را میـان شُـرشُـر آب داغ مے‌تـرکـانـم،

تا همـه فـکـر کننـد قرمـزے

چشمـانـم از دم کـردنِ حمّـام است...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد