جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

زن که باشی،

عاقبت یک جایی،یک وقتی

به قول شازده کوچولو

دلت اهلیه یک نفر می شود...!

و دلت،

برای نوازش هایش تنگ میشود؛

حتی برای نوازش نکردنش!

تو میمانی و دلتنگی ها،

تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد.

سراسیمه می شوی،

بی دست و پا میشوی،

دلتنگ می شوی،

دلواپس می شوی،

دلبسته می شوی،

و می فهمی...

نمی شود "زن" بود و "عاشق" نبود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد