عشق,خودش خواهد آمد.نمیتوان از آن فرار کرد.عشق خودش آهسته آهسته وازگوشه
ای می آیدودرگوشه ای از قلب مهربانت آرام و بی صدا مینشیندوتومتوجه اش
نخواهی بود و بعد ذره ذره قلبت را پر میکند.کم کم مثل ساقه ی مهرگیاه در
تمام جانت می پیچد و ریشه میدواند,به طوری که بی آن نمیتوانی تنفس کنی...