جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

جلوتر نیا خاکستری می شوی اینجا دلی را سوزانده اند

نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم

خوشا به حالش


خوش به‌ حال آن مرد که در زندگیش تو راه بروی
خوش به حال مردی که براش تو شیرین‌ زبانی کنی
خوش به حال مردی که دست ‌های قشنگ تو
دگمه‌های پیرهنش را باز کند
ببندد تا لب ‌هات به نجوایی بخندد
خوش به حال من...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد